برگزاری نشست"سهم فلسفه ایرانی-اسلامی در افق گشایی برای طب متعالی جهان در هزاره سوم (درآمدی بر مقوله انسانی کردن پزشکی در جهان معاصر)" ​​​​​​​، دهمین پیش نشست همایش بین المللی علوم انسانی و هویت ایرانیان


ارسال شده در تاریخ :
برگزاری نشست


پیش ­نشست "سهم فلسفه ایرانی اسلامی در افق‌گشایی برای طب متعالی جهان در هزاره سوم" در مورخ 10 دی ماه 1403 با حضور جمعی از اعضای هیئت علمی و دانشجویان در تالار شهیدی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز برگزار گردید
در ابتدای جلسه، خانم دکتر اورک‌پور ضمن اشاره به ارتباط پزشکی با هویت فکری فرهنگی ایرانیان به عنوان محور بحث، کلیدواژه "انسانی‌کردن پزشکی" که اخیراً در ادبیات پزشکی دوباره مطرح شده است را مطرح نموده و افزودند که سابقه ابداع این واژه به دهه 60 و 70 میلادی در دپارتمان‌های پزشکی، و هم‌چنین با نقدهایی از جانب متفکران به فضای پزشکی مدرن و نحوه مطالعه انسان به عنوان صرفاً یک موجود زنده بدون در نظرگرفتن سایر ابعاد وجودی انسان برمی‌گردد. 
در ادامه، از کتاب "فلسفه پزشکی مقدماتی" با عنوان فرعی " انسانی‌کردن پزشکی مدرن" اثر جیمز مارکوم یاد کردند که در آن، رابطه بین پزشک و بیمار و مرزبندی‌های اخلاقی و ارزشی این رابطه و هم‌چنین ورود مقولات فلسفی و اخلاقی در درمان‌های بالینی موضوعیت یافته است. سپس به این نکته اشاره کردند که ورودکنندگان به این مقوله کسانی هستند که در عین تخصص در طب، به فلسفه هم اشراف داشته و نگاهی یک‌جانبه ندارند؛ که در سنت فکری ایرانی سابقه دارد و سرآمد ایشان حکیم جامع‌الاطراف جناب شیخ‌الرئیس ابن‌سینا است که کتاب قانون او از متون درسی در قرون وسطی بوده، چنان‌که کتاب‌های فلسفی وی نیز، جزء کتب مدرسی بوده است. 
در ادامه دکتر تابعی با سخنانی در حوزه پزشکی بحث را ادامه دادند. 
وی در ابتدا با اشاره به وسعت ایران قدیم -با ذکر شکل گربه‌مانند نقشه ایران در حال حاضر و شکل شیرمانند آن در گذشته- توجه به ایران را نه به دلیل ژئوپولیتیک‌بودن آن، بلکه از جهت بُعد ژئوساینس و ژئوکالچری(چندفرهنگی) آن بیان نمودند. برای مثال از خسروانیان منطقه سیستان یاد نمودند که طب، فرهنگ و شیوه جنگ‌آوری آنان در شاهنامه ذکر شده است؛ هم‌چنین به فلسفه نور معتقد بودند که قرن‌ها بعد، شیخ سهروردی با استناد به این فلسفه و نیز آیه نور در قرآن، فلسفه خود را "اشراق" نام‌گذاری کرد.
در ادامه، به تاریخچه طب و سلامت از دو منظر تاریخی غیرقرآنی و تاریخی قرآنی پرداختند؛ که سیر تکامل در اولی از نئاندرتال‌ها تا هوموساپینس یا انسان خردمند بوده که مورد بحث جلسه نبود؛ اما از منظر دوم طبق سناریوی مطروحه در سوره بقره، حضور آدم، ملائکه و اجنه با هم می‌باشد و با هبوط آدم و ابلیس، مسئله سلامت و بیماری شروع شده است. انسان‌های اولیه، بیماری را نتیجه حلول ارواح خبیثه و شیاطین در بدن انسان می‌دانستند و برای درمان بیماری سعی بر بیرون‌کردن این خبائث از بدن را داشتند. این مراسم در برخی قبایل قاره آمریکا و حتی در جاهای دوردست کشور ایران هنوز قابل مشاهده است.
پس از این دوره، با تحول فکری، علت بیماری‌ها را از اجرام آسمانی و ستاره‌ها و کواکب دانسته که این باور به پیدایش علم نجوم و کهانت انجامید. از موارد مشهور این علم که تا کنون نیز باقی است، قمر در عقرب می‌باشد. با پیشرفت فکری بشر، این علم نیز به اخترفیزیک امروزی تبدیل شد.
بعد از مرحله سابق، به حالات ماده در زمین که آب، باد، خاک و آتش می‌باشد، پرداخته و عدم تعادل در این‌ها را موجب بیماری معرفی کردند. سپس، دانشمندی به نام گالن(جالینوس) همین عناصر را در بدن با نام اخلاط دم، بلغم، سودا و صفرا معرفی کرد که اساس طب جالینوسی یا گالینیک شکل گرفت. طب سنتی که در کشور ایران در برخی دانشگاه‌ها تدریس می‌شود بر پایه همین طب است.
ایشان پس از اشاره به دوران هلینیک، قرون وسطی یا عصر تاریکی، و رنسانس، عصر حضور ابن‌سینا را در قرون وسطی یعنی حدود 1080 یا 1100 میلادی عنوان کردند. ایشان افزودند که در کتاب "تاریخ تحول پزشکی" بیان شده که از ابتدا تا رنسانس طب‌هایی وجود داشته است که بر اساس کشورها نام‌گذاری گردیده مانند طب چینی، طب هندی، طب بین‌النهرینی، طب مصری، و طب ایرانی؛ اما با آغاز رنسانس با روشنگری فردی به نام اوسینا(ابن‌سینا) که دو واژه علت و معلول را به جهان آموخت، طب قدیم کنار رفته، بنیان طب فعلی پایه‌گذاری شد. 
ابن‌سینا هم‌چنین به رابطه روان با بیماری اشاره کرده که اساس "پزشکی روان‌تنی" یا psychosomatic  گذاشته شد؛ تغییراتی که در ذهن ایجاد می‌شود باعث شدت هورمون‌ها شده و دارو فقط میزان هورمون مزبور را کم می‌کند و با قطع دارو بیماری برمی‌گردد، چون علت اصلی درمان نشده است. 99 درصد پزشکی امروز معلول را از بین می‌برند و علت سر جای خود باقی می‌ماند.
غرب بنا بر مدل ابن‌سینا، در پی یافتن علت بیماری‌ها شروع به مطالعاتی کردند که مثلاً با کالبدشکافی یرقان را مشکل کبدی دانستند. همین مطالعات باعث کشف شباهت بین انسان با موجوداتی چون موش، خرگوش، شامپانزه و میمون شدند که برای موارد آزمایشگاهی مناسب بود. جهش پزشکی از هزاره دوم میلادی بر اساس بیولوژی رقم خورد. 
 سپس این نظریه مطرح شد که موجوداتی مانند موش‌ها روان (psycho) دارند چون اگر به آن‌ها استرس وارد شود مانند انسان‌ها زخم معده می‌گیرند. این‌چنین روان‌شناسی تجربی و پس از آن روان‌پزشکی شکل گرفت. در مرحله بعد تفاوت میان روان انسان و دیگر موجودات کشف شد؛ مبنی بر این که انسان دارای عقل و شعور است و موجودی اجتماعی است و روان‌شناسی اجتماعی به وجود آمد.
حدود سال 1980چهار پدیده مهم اتفاق افتاد: پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی شوروی، شیوع بیماری ایدز، و ورود واژه معنویت به سلامت توسط رئیس سازمان بهداشت جهانی.
ایدز در سه گروه هم‌جنسگرایان، معتادان تزریقی و پناهندگان در کمپ اسارت دیده می‌شد. گروه آخر به دلیل وجود استرس شدید به این بیماری مبتلا شده بودند که نشانگر ارتباط سیستم ایمنی با سیستم روانی بود و رشته جدید psychoimmunology پدید آمد.
رنسانس سه مرحله پزشکی را طی کرده که بیولوژیکال مدیسین، بیوسایکولوژیکال مدیسین، و بیوسایکوسوشال مدیسین می‌باشد.
در سال 2003 در موسسه آکادمی نیویورک کنگره‌ای با عنوان "از روح تا مغز" تشکیل شد و متخصصان رشته‌های مختلف به بیان دیدگاه خود پیرامون آن پرداختند. یکی از این متخصصان، بانویی اونجلیست بود که نفس یا روح را از چهار نظرگاه مطرح کرد: 1. ماتریالیست‌ها که روح با تولد همراه بدن زاده می‌شود و با مرگ، از بین می‌رود. 2. دوگانه‌انگاران که جوهر نفس را ازجوهر بدن جدا می‌دانند اما از قبل و بعد روح خبری در دست نیست. 3. سه‌گانه‌انگاران که روح، ذهن، و بدن را دارای ارتباط طولی می‌دانند. 4. عرفای مسلمان که عالم را سایه‌ای از نور خدا می‌دانند.
به گفته دکتر تابعی، اساس پزشکی بر پایه فیزیک نیوتونی بوده که بیولوژی(فیزیک شیمی) از آن شکل گرفته، بعد از آن ایمونولوژی، غددشناسی، سیستم اعصاب، ژن، اپی ژن و رابطه با روح به وجود آمد. اما در قرن 21 این ترتیب معکوس شد و فیزیک کوانتومی جای فیزیک نیوتونی را گرفت.
روح و انواع آن در قرآن تبیین گردید که از روح‌القدس تا روح جمادی را شامل می‌شود. سپس به نفس که واسطه روح و بدن بوده و تکامل نوعی انسان بر اساس نظریه جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است، اشاره گردید. بر اساس قرآن، نفس اماره نفس مرکزی انسان معرفی شد که در صورت تمایل به بدی به نفس لوامه و مسوّله، و در حالت گرایش به خیر به نفس ملهمه، راضیه، مرضیه و مطمئنه تقسیم می‌شود.
سرمایه‌های انسانی، بدن(PQ)، هیجان(EQ)، عقل(IQ)، و معنویت(SQ) هستند که درصورت استفاده خوب تبدیل به هوش می‌شوند.
آنچه در آینده خواهیم داشت ریزفناوری، زیست‌فناوری، فناوری اطلاعات می‌باشد که با شناخت، اراده، و فرهنگ قابل دستیابی است.
ذهن، انسان را به توهم، تخیل، تعقل و تشهد می‌رساند. مراحل سیر تکامل انسان از نطفه تا فرتوتی نیز بیان شد که هر کدام یکی از مراحل ذهنی را به همراه دارند.
جلسه با این تحلیل این اشعار به پایان رسید:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم     هست کلید در گنج حکیم
طفیل هستی عشقند آدمی و پری     ارادتی بنما تا سعادتی ببری
و دائک منک و لاتعقل    دوائک فیک و لاتشعر 



 


تاریخ های مهم


مهلت دریافت چکیده مقالات: ۱۰ آذر

مهلت دریافت مقالات: ۲۵ بهمن

مهلت اعلام نتایج داوری مقالات:  15 اسفند

برگزار کنندگان

خبر تصویری

1
2
3
4
5
6
7
8
9
10

آمار بازدید

© کلیه حقوق این وب سایت محفوظ می باشد .
طراحی و پیاده سازی شده توسط : همایش نگار ( ویرایش 10.0.6)