برگزاری نشست "هنر چگونه اثر می کند: هویت، هنر، ذهن و تکامل انسان"، سومین پیش نشست همایش بین المللی علوم انسانی و هویت ایرانیان

نشست "هنر چگونه اثر می کند" در تاریخ 27 آبان ماه 1403 توسط کمیته علوم انسانی و هویت هنری ایرانیان، همایش علوم انسانی و هویت ایرانیان برگزار گردید.
در ابتدا دکتر مهدی ارجمند اینالو ضمن معرفی سخنران جلسه ، نکاتی دربارهی نقش هویتساز هنر در تمدنهای مختلف بیان داشت، اما تاکید ایشان بر پیوستگی هویت فرهنگی مسلمانان و بهطور خاص ایرانیان بر اساس سنتهای تایید شده و معاصریت اندیشه در هر دوره بود. به نظر ایشان در گذشته هنری ایرانیان و مسلمانان نظام سنت بر عکس آنچه امروزه درک می شود ارجاع به روش، فرم و نقش های تکراری نبوده است. بلکه اصلیترین ویژگی سنت همواره سنتشکنی بوده است. به این معنی که برای ایجاد جریانی نو وخلاق باید همواره رابطهی ما با آنچه که در گذشته انجام می شده است آشکار گردد. چرا که نوآوری در پیشروترین حالتهای خود نسبتی با سنتهای پیشین برقرار میکند. به این صورت که جریان خلاق معاصر یا در برابر جریان های پیشین است یا انشقاقی از آنها یا بهبود بخشی از عملکرد آنهاست. در این صورت اندیشه معاصر همواره نسبتی با جریان سنت پیدا کرده و هرگز خالی از آن نیست. از این رو بایسته است که این ویژگیهای هویتساز در هر دوره با مفهوم ذهنیت و نسبت آن با مقوله رشد و تکامل ذهن انسان سنجیده شود تا در این خصوص اندیشهورزیهای معاصرتر صورت پذیرد. هنر یکی از گزاره های مطلوب در درک و بررسی این نوع اندیشیدن است. هنر به عنوان راهی برای برونرفت از چالش های روانی زندگی همواره مورد توجه بشر بوده است و تا حدود قابل قبولی معیاری مناسب برای سنجش افکار و درک رشد ذهنی است که میتوان به آن تکیه کرد. از این رو، این مساله که نسبت هویت، ذهنیت و تکامل انسان با یکدیگر چگونه است قابل طرح خواهد بود. یا به عبارت دقیق تر هنر چگونه بر ذهن و بهتبع آن به روند تکامل انسان اثر میگذارد و این تاثیر چه نسبتی با ساختار هویتی فرد و جامعه برقرار میکند.
پس از آن دکتر مریم کامیار به توضیح و بسط نظریه اثرگذاری هنر از منظر هویت و تکامل ذهن انسان پرداختند. ایشان با نمایش تصاویری از دو بنای کهن در دوره سلجوقی و نمایش تفاوتهای چشمگیر آنها در تزیین و ساختار این پرسش را مطرح کردند که چه عاملی باعث این تغییرات شگفتانگیز شده است. برای توضیح این مطلب نیازمند پاسخ به چیستی هنر هستیم. اما این پاسخ این بار نه با رویکردی فلسفی که بر پایه روشهای تجربی و با نگرش روانشناسی صورت میپذیرد.
بر اساس یافتهها اثرگذاری هنر به ذهن و روان انسان و بهتبع آن بر هویت جامعه، معلول موارد متعددی است. ازجمله در بخش اول میتوان به مساله ذائقه اشاره کرد. آنچه مسلم است اینکه در ذائقه جای هیچ شک و شبههای نیست و انتخابهای انسان همواره بر اساس ذائقهاش صورت میگیرد. اما چه عواملی در شکلدهی ذائقه فرد و جامعه موثر است نیازمند تحقیقهای جدی است خصوصا در حوزه هنر.
در تحقیقی واضحا نشان داده شده است که عمده مردم یک اثر هنری را بیشتر به ذائقه نزدیک میدانند تا به علم. به این ترتیب یک اثر هنری بیشتر درونی تلقی می شود به نسبت آنکه نمایشگر یک سری حقایق علمی باشد. این درک از هنر ربطی به درجه ی تحصیلات افراد ندارد بنابر این آن را نمی توان به فشارهای اجتماعی نسبت داد. اما بر خلاف ذایقه ، شهروندان در برتری یک هنر به دیگری متعصب تر هستند. اما دقیقا ماهیت هنر چیست؟ و مردم چه چیزی را هنر میدانند. در این باره به چند صفت اشاره شده است. صفتهایی که هیچیک ضروری، لازم و کافی نیستند و این به این معنی است که هنر یک گونه طبیعی قابل تعریف نیست. بلکه مجموعهای از صفتهاست که یک یا چند تا از آنها را مردم برای هنر بودن پذیرفتهاند. به این ترتیب می توان سوال تازهای مطرح کرد. آیا هنر ویژگی ذاتی و جهانی دارد؟
در پاسخ به سوال فوق میتوان نظرات مختلفف را به این صورت جمعبندی کرد. ۱- برخی از هنرها در ابعاد جهانی به نسبت برخی هنرهای دیگر بیشتر باقی ماندهاند. که می تواند یک شاخص برای ویژگی جهانی و ذاتی آن قلمداد شود. ۲- مردم عمدتا از هنر مبتذل به سوی هنر متعالی در حرکتند و این نشانهای دیگر قلمداد میشود. ۳- بر خلاف نظر بودریال تمام شاخصهای هنری مبتنی بر فرهنگی بودن معیارهای ارزشمندی نیست.
در پایان بحث می توان به این نکته اشاره کرد که جنبه های موثر هنر و شیوه اثرگذاری آن هر آنچه که مردم تصور کنند و یا متخصصان به آن اذعان کنند، رابطه ای تنگاتنگ با مساله هویت فردی و اجتماعی خواهد داشت. از این رو با مطالعه در حوزه ی عوامل اثرگذار موجود در هنر می توان عوامل موثر برحوزههای هویت را نیز شناسایی کرد.
با جمعبندی سخنان دکتر کامیار و بعد از گذشت ۹۰ دقیقه از شروع جلسه ، جلسه پرسش و پاسخ در باب چیستی هنر و موارد مربوط به آن نیز ادامه پیدا کرد.